مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
حیف مولا مردم عـالـم تو را نشناخـتـند دم زدند از تو ولی یکدم تو را نشناختند رهـبر افلاکی و از خاکـیان خاکی تری هم مـلائک هـم بـنیآدم تو را نشناخـتند با تو قومی محرم و قومی دگر نامحرمند ای عجب نامحرم و محرم تو را نشناختند هم به تخت جاه، هم ویرانه، هم دامان چاه هم به شادی هم به موج غم تو را نشناختند انـبـیـا بـودنـد از آدم هـمـه در سـایـهات لیک جز پیـغـمـبر خـاتم تو را نشناختند با وجود آنکه یک آن با تو نشکستند عهد بوذر و مقداد و سلمان هم تو را نشناختند تو حجر، تو جان کعبه، تو حیات زمزمی هم حجر، هم کعبه، هم زمزم تو را نشناختند عرشیان کز صبح خلقت با تو ساغر میزدند فاش گـفـتم فاش میگویم تو را نشناختند چون کتاب آسمانی حـرمتت شد پـایـمال ای یـگـانه آیت مـحکـم تو را نشناخـتـند با دو دسته بسته میبردند سوی مسجدت گوئی آنجا بودم و دیـدم تو را نشناخـتند چون فقیری کو تو را دشنام داد و نان گرفت ای علی جان مردم عالم تو را نشناختند در کنار خانهات بر همسرت سیلی زدند ای فـدای غـربـتت گردم تو را نشناختند ای شجاعت از تو تا صبح قیامت سر فراز ای قدت از هجر زهرا خم تو را نشناختند بارها در نخل میـثم دوستان کردند سیر حیف کآخر همچنان میثم تو را نشناختند |